میتوان اذعان نمود که سیاست گذاریهای مسموم رسانه ای مخالفان دولت قبل و موافقان دولت فعلی، ارتباط مستقیمی با عناصر پر قدرتی دارد که رویکرد سیاسی آنها خط مشی رسانههای مذکور را ترسیم مینماید.
میدان 72/ علی احمدپور- پیک خورشید: انتخابات سال 84 و ورود احمدی نژاد به منطقه ممنوعه و حوزه اشرافهای اقتصادی و سیاسی، ضربه دردناکی برای افراطیون محسوب میشد. جریانی که در طول 16 سال قبلتر از آن با محوریت برخی چهرههای شناخته شده و آقازادههای آنها بر تمامی مجاری اقتصادی و سیاسی کشور چنگ انداخته بود، نمیتوانست به سادگی، مسیر مدارا و تعامل با دولت جدید منتخب مردم را در پیش بگیرد. از این رو از همان روزهای نخست و با موضع گیریهای جنجالی هاشمی رفسنجانی که مورد اقبال و انتخاب مردم واقع نشده بود، جنگ رسانه ای علیه دولت آغاز شد؛ جنگی که مهمترین اثر آن، وارد آمدن آسیبهای عمیق و گسترده به مردم و کند شدن سرعت پیشرفت ملت ایران به شمار میرفت.
این جنگ طلبی از جانب جریانهای شکست خورده به حدی تشدید شد که هاشمی رفسنجانی رسماً در سال 87 از «پایان مدارا با دولت» سخن گفت. این موضع، بیش از آنکه تعبیر به رقابت سیاسی شود به لجبازی سیاسی و به قیمت وارد کردن آسیب به منافع مردم و آرامش سیاسی جامعه تفسیر میشد.
رسانههای زنجیره ای در سالهای 84 و 85، حجم وسیعی از تخریبها، اهانتها و بی ادبیها را علیه منتخب مردم آغاز نمودند. تخریبهایی که هرگز نمیشد از آنها صداقت، خیرخواهی و یا سازندگی را استنباط نمود. از تمسخر ظاهر و گفتار رئیس جمهور تا تمسخر سیاستهای داخلی و خارجی دولت، همگی بخش مستمر رسانههای ضد دولتی را به خود اختصاص میداد. این روند تا جایی پیش رفت که برای نمونه در 16 شهریور 85، روزنامه شرق کاریکاتوری منتشر نمود که در آن کارتون یک اسب و یک خر در صفحه شطرنج نقش بسته بود و اطراف سر خر، هاله نور کشیده شده بود. هرزه نویسی به بهای تمسخر منتخب قانونی مردم، از سال 84 بدین سو مشی ثابت رسانههای افراطی قرار گرفت و روزنامه شرق نیز در این بین سابقه سیاهی را در کارنامه خود به ثبت رساند.
از نمونههای دیگر هرزه نویسی های روزنامه شرق که از دولت احمدی نژاد نیز فراتر رفته بود و به تمسخر مبانی دفاع مقدس رسید مربوط به 5 مهر 91 است. شرق در این شماره، کاریکاتوری از هادی حیدری با عنوان «چشم بندان» منتشر نمود. این کاریکاتور که یک صف از افراد را در حال چشم بند زدن به یکدیگر نشان میداد، آن هم در هفته دفاع مقدس با استفاده از سوژه صفی که در اذهان عمومی، صفوف رزمندگان را تداعی میکرد و چشم بندی که عنصر سربند در دوره دفاع مقدس را در ذهن مخاطب شکل میداد. بنا بر حکم هیئت نظارت بر مطبوعات ایران، این کاریکاتور، توهین علیه رزمندگان اسلام خوانده شد و برای مهدی رحمانیان، مدیر مسئول این روزنامه به دلیل انتشار آن قرار بازداشت صادر شد.
رفتار غیر منصفانه این دسته از مطبوعات که در دو مقطع مختلف در مورد موضوعات مشابه، رفتاری تبعیض آمیز از خود نشان دادند به روشنی میزان عدم پایبندی آنها به اصول خبرنگاری را مشخص میسازد. در شرایطی که در دوره احمدی نژاد انتقادهایی تحت عنوان 43 اقتصاددان یا 100 اقتصاددان و نمونههایی از این دست موجب موج سازی های گسترده در رسانههای زنجیره ای علیه دولت میشد، در دولت فعلی مشی این رسانهها در برابر اتفاقات این چنینی به طور کلی دگرگون شده است.
روزنامه شرق در یکی از شمارههای خود در دولت دوم احمدی نژاد، با تیتر درشت در صفحه نخست، انتقاد تحلیلی 43 اقتصاددان از دولت را پوشش میدهد؛ اما در موضوع همایش دانشگاهی و تخصصی منتقدان توافق ژنو در دولت روحانی، تنها در یک باکس کوچک در حاشیه صفحه از «تجمع دلواپسان در لانه جاسوسی» با طعنه و کنایه خبر میدهد.
همین طور در برخوردی دیگر که از رسانههای افراطی حامی دولت عبور کرده و به برخورد غیر منطقی دولتمردان نیز انجامید، میتوان از مستند «من روحانی هستم» نام برد. در حالی که در دولت احمدی نژاد محصولات صوتی و تصویری زیرزمینی، تحریف آمیز و دروغ علیه دولت منتشر میشد و به سرعت خوراک تبلیغاتی رسانههای اپوزیسیون داخل! را تأمین مینمود، اما این عناصر که اینک در تحریریههای دولتی مشغول فعالیت هستند، علیه یک مستند شفاف، منطقی و به معنی واقعه ای کلمه «مستند»، یک جریان خبری تخریبی را وارد فضای سیاسی کشور نمودند.
اما در جبهه مقابل، گروههای رسانه ای که امروز به عنوان منتقد دولت مشغول فعالیت هستند، بر خلاف بی اخلاقیها و بی منطقیهای یاد شده، مشی اصولی از نحوه انتقاد در عین حمایت از یک دولت را به نمایش میگذارند. منتقدان دولت روحانی پیش از آنکه منتقد دولت باشند وامدار اصل نظام جمهوری اسلامی هستند و از این رو انتقادهایی که صورت میگیرد نیز، حتی اگر لحن تندی به خود بگیرد با هدف دفاع از کیان نظام اسلامی صورت میگیرد. فرهیختگی، اخلاق مداری و بیان مستند مهمترین شاخصههای بدنه منتقدان دولت روحانی است. شاخصههایی که متاسفانه از طرف مخالفان دولتهای نهم و دهم مشاهده نشد.
میتوان اذعان نمود که سیاست گذاریهای مسموم رسانه ای مخالفان دولت قبل و موافقان دولت فعلی، ارتباط مستقیمی با عناصر پر قدرتی دارد که رویکرد سیاسی آنها خط مشی رسانههای مذکور را ترسیم مینماید. رفتار غیر مسئولانه هاشمی در سال 84 پس از شکست در جلب افکار عمومی، برای رسانههای افراطی این مجوز نانوشته را صادر نمود تا بتوانند انواع شارلاتانیزم مطبوعاتی را علیه دولت وقت کلید بزنند و همین مهره تعیین کننده، در گفتگویی که با ویژنامه نوروزی روزنامه اعتماد انجام داد صراحتاً دولت نهم را ماحصل کوتاهی دولت خاتمی در حوزه فرمانداریها و استانداریها! معرفی میکند و تحریریه اعتماد نیز در مقدمه این مصاحبه و در انتشار دیجیتالی آن، دولت احمدی نژاد را نامشروع خطاب میکند.
رفتار هاشمی در سال 84، بهانه هجمه به دولت را در اختیار رسانههای خاص قرار داد و در دولت جدید که همسوی نظرات هاشمی است نیز، با ساختن دشمن فرضی به نام «دولت قبل» رسانههای افراطی را برای طی نمودن مسیر فرافکنی مشکلات و تطهیر خود از کوتاهیهای موجود همراهی مینماید.
اما در سوی مقابل، افراد پرنفوذ دیگری همچون اکبر ترکان که سمتهای متعددی در دولت روحانی را به خود اختصاص داده، رسانههای افراطی حامی دولت را برای ترسیم یک فضای خبری مسموم دیگر علیه حقیقت آماده میسازد. ترکان دریکی از مواضع اهانتآمیز خود که موردتوجه تمام رسانههای حامی دولت قرار گرفت، گفت: «شما فکر نکنید که یک نفر در مملکت وجود دارد که میگوید من قانون را قبول ندارم، بلکه اینیک جریان مشخص بود که میگفتند ما قانون را قبول نداریم. آنها اکنون 49.5 درصد آرا را شامل میشوند. این 49.5 درصد آرا کسانی بودند که در مقابل جریانی که مقابل قانون ایستاد، سکوت کردند. این 49.5 درصد سکوت کردند و نگفتند که تو بیجهت فکر کردی که میتوانی قانون را قبول نداشته باشی».
ویژگی بارز این جریانهای رسانهای، اصالت بخشیدن به پایداری قدرت حزبی خویش است و ازاینرو با مشخص نمودن انگارههایی همچون اهانت به شخصیتهای مختلف، توهین به عموم مردم و زیر سؤال بردن آرمانهای اسلامی و انقلابی، میتوان آنها را بازشناخت. این فصل مشترک، گاهی به نام جریانهای سیاسی دوم خردادی دامن فضای سیاسی کشور را میآلاید و زمانی با حاشیهسازیهای مضری تحت عنوان حلقه انحرافی، موجب خدشه وارد شدن بهسلامت سیاسی کشور میشود.